دیکشنری
normal distribution
nɔɹməl dɪstɹəbjuʃən
فارسی
1
عمومی
::
توزیع عادی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NORFOLK
NORIA
NORLAND
NORM
NORM ENTREPRENEUR
NORM REFERENCED
NORMA BASALIS
NORMA FRONTALIS
NORMA OCCIPITALIS
NORMA VERTICALIS
NORMAL
NORMAL ACTIVITY LEVEL
NORMAL BALANCE OF ACCOUNT
NORMAL COSTING
NORMAL COURSE OF BUSINESS
NORMAL DISTRIBUTION
NORMAL EXIT
NORMAL FAULT
NORMAL FORM
NORMAL FREQUENCY DISTRIBUTION
NORMAL INFRASTRUCTURE AND ANOMALY TRACKING
NORMAL MESH
NORMAL OPERATING CYCLE
NORMAL OPERATING RANGE
NORMAL OPERATIONS SAFETY SURVEY
NORMAL PROFIT MARGIN
NORMAL RANGE
NORMAL RATE OF RETURN
NORMAL SCHOOL
NORMAL TERMINATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید